سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چند نکته درباره سم سفید


چند نکته درباره سم سفید(نمک)

.

در حال حاضر مصرف نمک که خصوصا در غذاهای آماده به میزان زیاد مورد استفاده قرار می‌گیرد در کشور بالا است. طبق توصیه سازمان بهداشت جهانی، حداکثر مقدار مصرف روزانه نمک 5 گرم است؛ این در حالیست که میزان مصرف نمک در کشور دو تا سه برابر این مقدار برآورده شده است. نمک دریافتی شامل نمک نمکدان، نمک موجود در مواد غذایی و نمک اضافه شده به غذا در زمان طبخ است.  مصرف زیاد نمک و غذاهای شور از عوامل موثر بر افزایش فشار خون و بروز بیماری‌های قلبی – عروقی بویژه در افرادی که سابقه این بیماری‌ها را در خود یا خانواده دارند، می‌شود. طبق تحقیقات، مشخص شده است که دریافت زیاد نمک،‌ اثرات مضری بر سلامت انسان دارد که شامل موارد زیر است:

فشار خون بالا: در حال حاضر ارتباط بین مصرف زیاد نمک و افزایش فشار خون بویژه در افرادی که سابقه خانوادگی فشار خون بالا دارند، بطور قطعی ثابت شده است. از علائم عمده فشار خون بالا، خطر سکته مغزی با از کار افتادن قسمتی از بدن یا حمله قلبی است. کاهش مصرف نمک، سریعا باعث کاهش فشار خون بالا می‌شود و اگر همیشه به مقدار کم نمک مصرف کنید، با افزایش سن دچار فشار خون بالا نخواهید شد.

سکته قلبی: مقدار مصرف نمک با میزان شیوع سکته قلبی در جامعه مرتبط است. علاوه بر اینکه نمک باعث افزایش فشار خون می‌شود، البته به نظر می‌رسد مصرف زیاد نمک به طور مستقیم و بدون اینکه اثری بر فشار خون داشته باشد، باعث سکته قلبی می‌شود. 

پوکی استخوان: نمک زیاد،‌ کلسیم را از استخوان‌ها جدا می‌کند و باعث دفع آن از ادرار می‌شود. به همین دلیل باعث نازک شدن و پوکی استخوان می‌شود، در نتیجه با افزایش سن،‌ استخوان‌ها به راحتی می‌شکنند. برای کاهش خطر پوکی استخوان، مصرف نمک باید کاهش یابد. 

سرطان معده: کاهش مصرف نمک، خطر شیوع سرطان معده را کاهش می‌دهد. در مطالعه کشورهای مختلف در جهان، ارتباط نزدیکی بین مقدار مصرف نمک و تعداد افراد مبتلا به سرطان معده آشکار شده است. در مناطقی که مردم نمک کم مصرف می‌کنند، شیوع سرطان معده کمتر است. 

آسم: مصرف نمک زیاد، شرایط آسم را تشدید می‌کند، یعنی اگر مستعد ابتلا به آسم هستید، بطور غیرمستقیم، بیماری شما را وخیم‌تر می‌کند. مطالعات متعدد نشان داده‌اند که کاهش مصرف نمک،‌ همراه با سایر عوامل درمانی آسم، ‌در بهبود این بیماری موثر و مفید است.

نگهداری مایعات بدن: مصرف نمک زیاد، باعث افزایش احتباس مایعات در بدن می‌شود. کاهش مصرف نمک در این شرایط حدود دو لیتر از مایعات بدن یا دو کیلوگرم از وزن بدن را کاهش می‌دهد. در بسیاری از زنانی که دچار ورم قوزک پا و تنگ شدن انگشتر در دستشان هستند، با کاهش مصرف نمک در غذای خود، ورم بسیار کاهش می‌یابد.

منابع دریافت نمک چیست؟ می‌توان از مهم‌ترین منابع دریافت نمک در رژیم غذایی به نمک آشپزخانه و سفره که زمان طبخ یا سر سفره به غذا اضافه می‌شود، انواع غذاهای آماده مانند سوسیس، کالباس،‌همبرگر و …، انواع کنسروها مانند کنسرو خورش‌ها، کنسرو سبزیجات و ..، انواع تنقلات شور مانند چیپس، چوپ شور و …،لبنیات شور مانند پنیر، دوغ و کشک، انواع شور مانند خیار شور، کلم شور و …، ترشی‌ها، آجیل و مغزدانه‌های شور مثل پسته، بادام، فندق، گردو و … اشاره کرد. برای پیشگیری از افزایش فشار خون و بیماری‌های قلبی بهتر است به نکاتی از قبیل کاهش میزان نمک در هنگام پخت غذا، اجتناب از مصرف بی‌رویه نمک و عدم استفاده از نمکدان بر سر سفره، محدود کردن مصرف مواد غذایی کنسرو شده و بسته بندی شده، زیرا این مواد دارای مقادیر زیادی نمک هستند، استفاده از سبزی‌های تازه و معطر، سیر، لیمو ترش، آب نارنج، آویشن، شوید و … در غذا به جای نمک برای بهبود طعم غذا، کاهش مصرف غذاهای شور مانند آجیل شور،‌ انواع فرآورده‌های غلات حجیم شده مانند پفک، چاکلز، چیپس، انواع شور نظیر خیار شور و کلم شور، ‌ماهی دودی، سوسیس و کالباس، کاهش مصرف موادی که حاوی جوش شیرین هستند؛ جوش شیرین که ممکن است برای ورآمدن و پف کردن انواع نان و کیک به کار رود دارای مقدار زیادی سدیم (عنصر موثره نمک) است. بنابراین در افرادی که به علت ابتلا به بیماری محدودیت مصرف نمک دارند مصرف مواد حاوی جوش شیرین هم باید بسیار محدود شود.

از نمک تصفیه شده استفاده کنید نمک تصفیه نمکی کاملا بهداشتی بوده که ناخالصی‌های آن حذف شده است. نمک خوراکی باید از نوع یددار و تصفیه شده باشد. نمک‌های تصفیه شده یددار به دلیل خلوص بالا میزان ید را بهتر و به مدت بیشتر حفظ می‌کنند. نگهداری و ذخیره کرودن نمک یددار به مدت طولانی مثلا بیش از یکسال موجب از دست رفتن بخشی از ید آن می‌شود. برای حفظ ید در نمک، باید نمک را دور از نور و رطوبت و در ظرف دربسته پلاستیکی، چوبی، سفالی و یا شیشه‌های رنگی و تیره نگهداری کرد و جهت اضافه کردن آن به غذا در زمان طبخ، نمک را در انتهای پخت اضافه کرد تا ید آن در حداکثر مقدار حفظ شود. نمک تصفیه نشده به علت داشتن ناخالصی در افرادی که سابقه بیماری‌های گوارشی، کلیوی و کبدی دارند و حتی مصرف مداوم آن در افراد سالم منجر به بروز ناراحتی‌های گوارشی، کلیوی، کبدی و حتی کاهش جذب آهن در بدن می‌شود.

اجتناب از خرید نمک با عنوان “نمک صنعتی” همواره به تاریخ مصرف نمک و وجود پروانه ساخت از وزارت بهداشت روی بسته بندی نمک‌ها توجه کنید. دقت کنید که عبارت «نمک یددار تصفیه شده» بر روی بسته بندی نمک درج شده باشد و از خرید هرگونه نمک با عنوان «صادراتی صنعتی» خودداری کنید. نمک و غذاهای شور باید به مقدار بسیار کم مصرف شود و همان مقدار کم نمک نیز فقط از نوع تصفیه شده یددار باشد.

ناخالصی‌های موجود در نمک دریا سرطان‌زا هستند گاهی مصرف نمک دریا از سوی افراد غیرکارشناس به مردم توصیه می‌شود. نمک دریا به نمک حاصل از تبخیر آب دریا گفته می‌شود. این نمک، تصفیه نشده و دارای انواع ناخالصی‌ها از جمله فلزات سنگین است که خطر سرطان‌زایی آنها به اثبات رسیده است. علاوه بر ناخالصی‌، میزان ید آن کم یا حتی فاقد ید بوده و نیاز روزانه بدن به ید را تامین نمی‌کند. هرچند نمک دریا حاوی مواد معدنی از جمله فلوئور و پتاسیم است، اما با توجه به اینکه در مصرف مقادیر زیاد آن، این املاح تامین می‌شوند، این ویژگی نمک دریا بسیار کم اهمیت بوده و ارزش کاربردی ندارد. در صورتی نمک دریا می‌تواند مصرف خوراکی داشته باشد که در قالب استانداردهای موجود، مجوز تولید و پروانه ساخت از وزارت بهداشت گرفته باشد.




ادامه مطلب

[ یادداشت ثابت - شنبه 95/2/26 ] [ 6:11 عصر ] [ روزبه عباس زاده ]

تاریخچه عمو نوروز و حاجی فیروز

حاجی فیروز

تاریخچه عمو نوروز و حاجی فیروز

عمو نوروز و حاجی فیروز اصلا فرعی نیستند ، خیلی هم اصلی اند . داستان عمو نوروز ، داستانی عاشقانه است . عمو نوروز منتظر زنی است . آنها می خواهند با هم ازدواج کنند . این داستان می تواند به آن ازدواج مقدس الهه و شاه مربوط باشد . در واقع آن زن بی نام ( سال ) عاشق عمو نوروز است و آن الهه هم عاشق شاه است .

 

عمو نوروز نماد کسی است که برکت می دهد ، حالا شاه یا هر کس دیگر و آن زن هم منتظر عمو نوروز است .

معمولا زن همیشه با زمین هم هویت است ، جز در بعضی از اساطیر مصری که زمینش مذکر است ، معمولا زن و زمین یکی هستند .

الهه که عاشق شاه است ، او را انتخاب می کند و آن زن عاشق ( سال ) هم عمو نوروز را برمی گزیند .

 

دیدار زن و عمو نوروز اتفاق نمی افتد . زن هیچوقت در زمان عمو نوروز بیدار نیست ، آن قدر خانه را روفته و روبیده و کار کرده که خوابش برده . زن صاحب خانه است و مرد مسافر ، و این سفر همیشه ادامه دارد . اما داستان حاجی فیروز بسیار جدی تر و مهم تر است . مرحوم مهرداد بهار حدس زده بود که سیاهی صورت حاجی فیروز باید مربوط به بازگشت او از دنیای مردگان باشد . ظاهرا داستان از این قرار است که ” ایشتر ” که همان الهه تموز است شاه – دوموزی – را برمی گزیند . یک روز الهه به زیرزمین می رود و با ورود الهه به زیرزمین ، در روی زمین باروری متوقف می شود . نه دیگر درختی سبز می شود و نه دیگر گیاهی هست . خدایان که از ایستایی جهان ناراحت بودند ، برای پیدا کردن راه حل جلسه می کنند و قرار می شود که نیمی از سال را ” دوموزی ” به زیر زمین برود و نیم دیگر سال را خواهر دوموزی که ” گشتی ننه ” نام دارد ، به جای برادر به زیرزمین برود . وقتی دوموزی به روی زمین می آید ، بهار می شود و تمام مراسم نوروز هم ظاهرا و احتمالا به دلیل آمدن اوست . وقتی دوموزی را به زیرزمین میفرستند ، لباس قرمز تنش می کنند و دایره ، دنبک ، ساز و نی لبک دستش می دهند و این یعنی خود حاجی فیروز . صورت سیاهش هم مربوط به بازگشت از دنیای مردگان است و این شادمانی ها برای بازگشت دوموزی از زیرزمین است .

همه می دانیم حاجی فیروز طلایه دار عید نوروز است ، اما اکثر ما از داستان شکل گیری این اسطوره بی خبریم .

 

دکتر کتایون مزداپور استاد زبان های باستانی و اسطوره شناس گفته است زنده یاد دکتر مهرداد بهار سال ها پیش حدس زده بود سیاهی صورت حاجی فیروز به دلیل بازگشت او از سرزمین مردگان است و اخیرا خانم شیدا جلیلوند که روی لوح اکدی فرود ایشتر به زمین کار می کرد ، به نکته تازه ای پی برد که حدس دکتر بهار و ارتباط داستان بنیادین ازدواج مقدس با نوروز و حاجی فیروز را تایید می کند .

 

دکتر مزداپور می گوید : ” نوروز جشنی مربوط به پیش از آمدن آریایی ها به این سرزمین است لااقل از دو سه هزار قبل این جشن در ایران برگزار می شده و به احتمال زیاد با آیین ازدواج مقدس مرتبط است . تصور می شده که الهه بزرگ ، یعنی الهه مادر ، شاه را برای شاهی انتخاب و با او ازدواج می کند . ”

دکتر صنعتی زاده این الهه را ” ننه ” یا ” ننه خاتون ” نام داده ، معادل سومری آن ” نانای ” و معادل بابلی و ایرانی آن ” ایشتر ” و ” آناهیتا ” است . تا آنجا که می دانیم این الهه خدای جنگ ، آفرینندگی و باروری است .

 

دکتر مزداپور داستان این ازدواج نمادین و اسطوره ای را که بنیادی ترین نماد نوروز است چنین شرح داد : ” اینانا یا ایشتر که در بین النهرین است عاشق ‘ دوموزی ‘ یا ‘ تموز ‘ می شود ( نام دوموزی در کتاب مقدس تموز است ) و او را برای ازدواج انتخاب می کند . ”

تموز یا دوموزی در این داستان نماد شاه است . الهه یک روز هوس می کند که به زیرزمین برود . علت این تصمیم را نمی دانیم . شاید خودش الهه زیرزمین هم هست . خواهری دارد که شاید خود او باشد که در زیرزمین زندگی می کند .

اینانا تمام زیورآلاتش را به همراه می برد . او باید از هفت دروازه رد شود تا به زیرزمین برسد . خواهری که فرمانروای زیرزمین است ، بسیار حسود است و به نگهبان ها دستور می دهد در هر دروازه مقداری از جواهرات الهه را بگیرند .

در آخرین طبقه نگهبان ها حتی گوشت تن الهه را هم می گیرند و فقط استخوان هایش باقی می ماند . از آن طرف روی تمام زمین باروری متوقف می شود . نه درختی سبز می شود ، نه گیاهی هست و نه زندگی . و هیچکس نیست که برای معبد خدایان فدیه بدهد و آنها که به تنگ آمده اند جلسه می کنند و وزیر الهه را برای چاره جویی دعوت می کنند .

الهه که پیش از سفر از اتفاق های ناگوار آن اطلاع داشته ، قبلا به او وصیت کرده بود که چه باید بکند .

به پیشنهاد وزیر خدایان موافقت می کنند یک نفر به جای الهه به زیرزمین برود تا او بتواند به زمین بازگردد و باروری دوباره آغاز شود . در روی زمین فقط یک نفر برای نبود الهه عزاداری نمی کرد و از نبود او رنج نمی کشید ؛ و او دوموزی شوهر الهه بود . به همین دلیل خدایان مقرر می کنند . نیمی از سال را او و نیمه دیگر را خواهرش که ” گشتی نه نه ” نام دارد ، به زیرزمین بروند تا الهه به روی زمین بازگردد .

دوموزی را با لباس قرمز در حالی که دایره ، دنبک ، ساز و نی لبک دستش می دهند ، به زیرزمین می فرستند . شادمانی های نوروز و حاجی فیروز برای بازگشت دوموزی از زیرزمین و آغاز دوباره باروری در روی زمین است .

 

داستان عمو نوروز

 

یکی بود ، یکی نبود . پیر مردی بود به نام عمو نوروز که هر سال روز اول بهار با کلاه نمدی ، زلف و ریش حنا بسته ، کمرچین قدک آبی ، شال خلیل خانی ، شلوار قصب و گیوه تخت نازک از کوه راه می افتاد و عصا به دست می آمد به سمت دروازه شهر .

 

بیرون از دروازه شهر پیرزنی زندگی می کرد که دلباخته عمو نوروز بود و روز اول هر بهار ، صبح زود پا می شد ، جایش را جمع می کرد و بعد از خانه تکانی و آب و جاروی حیاط ، خودش را حسابی تر و تمیز می کرد . به سر و دست و پایش حنای مفصلی می گذاشت و هفت قلم ، از خط و خال گرفته تا سرمه و سرخاب و زرک آرایش می کرد . یل ترمه و تنبان قرمز و شلیته پرچین می پوشید و مشک و عنبر به سر و صورت و گیسش می زد و فرشش را می آورد می انداخت رو ایوان ، جلو حوضچه فواره دار رو به روی باغچه اش که پر بود از همه جور درخت میوه پر شکوفه و گل رنگارنگ بهاری و در یک سینی قشنگ و پاکیزه سیر ، سرکه ، سماق ، سنجد ، سیب ، سبزی ، و سمنو می چید و در یک سینی دیگر هفت جور میوه خشک و نقل و نبات می ریخت . بعد منقل را آتش می کرد و می رفت قلیان می آورد می گذاشت دم دستش . اما ، سر قلیان آتش نمی گذاشت و همانجا چشم به راه عمو نوروز می نشست .

 

چندان طول نمی کشید که پلک های پیرزن سنگین می شد و یواش یواش خواب به سراغش می آمد و کم کم خرناسش می زفت به هوا .

 

در این بین عمو نوروز از راه می رسید و دلش نمی آمد پیرزن را بیدار کند . یک شاخه گل همیشه بهار از باغچه می چید رو سینه او می گذاشت و می نشست کنارش . از منقل یک گله آتش برمی داشت می گذاشت سر قلیان و چند پک به آن می زد و یک نارنج از وسط نصف می کرد ؛ یک پاره اش را با قندآب می خورد . آتش منقل را برای اینکه زود سرد نشود می کرد زیر خاکستر ؛ روی پیرزن را می بوسید و پا می شد راه می افتاد .

 

آفتاب یواش یواش تو ایوان پهن می شد و پیرزن بیدار می شد . اول چیزی دستگیرش نمی شد . اما یک خرده که چشمش را باز می کرد می دید ای داد بی داد همه چیز دست خورده . آتش رفته سر قلیان . نارنج از وسط نصف شده . آتش ها رفته اند زیر خاکستر ، لپش هم تر است . آن وقت می فهمید که عمو نوروز آمده و رفته و نخواسته او را بیدار کند .

 

پیر زن خیلی غصه می خورد که چرا بعد از آن همه زحمتی که برای دیدن عمو نوروز کشیده ، درست همان موقعی که باید بیدار می ماند خوابش برده و نتوانسته عمو نوروز را ببیند و هر روز پیش این و آن درد دل می کرد که چه کند و چه نکند تا بتواند عمو نوروز را ببیند ؛ تا یک روزی کسی به او گفت چاره ای ندارد جز یک دفعه دیگر باد بهار بوزد و روز اول بهار برسد و عمو نوروز باز از سر کوه راه بیفتد به سمت شهر و او بتواند چشم به دیدارش روشن کند .

 

پیر زن هم قبول کرد . اما هیچ کس نمی داند که سال دیگر پیرزن توانست عمو نوروز را ببیند یا نه . چون بعضی ها می گویند اگر این ها همدیگر را ببینند دنیا به آخر می رسد و از آنجا که دنیا هنوز به آخر نرسیده پیرزن و عمو نوروز همدیگر را ندیده اند .

عمو نوروز، حاجی فیروز ، میر نوروز ، حاجی فیروز ،




ادامه مطلب

[ یادداشت ثابت - شنبه 94/1/2 ] [ 3:41 عصر ] [ روزبه عباس زاده ]

تغییر رنگ ادرار نشانه چیست؟

تغییر رنگ ادرار نشانه چیست؟

 

 


ظاهر، بوی ادرار و تعداد دفعات رفتن به توالت، نشانه‌هایی است که از درون بدن خبر می‌دهند. هرچه می‌نوشید، از کلیه عبور می‌کند و ادرار انعکاسی از آن‌ها می‌باشد و می‌تواند زنگ خطری برای اتفاقاتی باشد که در بدن شما رخ می‌دهد.

 

انواع رنگ ادرار

ادرار بی‌رنگ

اگر ادرار به بی‌رنگ

ی آب باشد، مربوط به این است که آب زیادی نوشیده‌اید و به این دلیل که مثانه پر می‌شود، باید چندین بار در روز به دستشویی بروید. با داشتن رنگ ادرار روشن، جای هیچ نگرانی نیست.

همچنین می‌تواند به علت افزایش نمک‌های فسفات در ادرار باشد.

 

ادرار تیره‌رنگ

اگر رنگ ادرار تیره باشد، به این معنی است که آب بدن کم شده است.

رنگ ادرار میزان آب بدن را نشان می‌دهد. بنابراین اگر فردی ادراری تیره همراه با سردرد و سرگیجه داشته باشد، پزشک باید ادرار بیمار را چک کند تا علت کمبود آب بدن را بررسی کند. شاید هم این تیرگی رنگ مربوط به خون باشد.

 

ادرار زرد روشن

اگر ادرار حدوداً به رنگ نئون باشد، یک علامت هشدار دهنده می‌باشد، اما علت می‌تواند قرص مولتی ویتامین باشد. ویتامین‌های B و کاروتن به ادرار رنگ طلایی می‌دهند. نگران نباشید این رنگ ادرار به این معنی است که فرد مواد مکمل ارزشمندی را دفع می‌کند.

 

ادرار نارنجی رنگ

نارنجی شدن ادرار، شاید به دلیل مصرف داروها، مواد غذایی و مکمل‌هایی مانند ویتامین C، هویج و آب هویج باشد.

 

ادرار قرمز رنگ

اگر ادرار به رنگ قرمز یا صورتی باشد، حتما باید بررسی شود، اما لزوما به معنای وجود مشکل و بیماری خاصی نیست.

وجود خون یکی از شایع‌ترین دلایل قرمز شدن رنگ ادرار است؛ البته اغلب خونریزی شدید نیست و علامت دیگری ندارد.

عفونت ادراری، ورزش شدید، سنگ مثانه یا سنگ کلیه، بیماری‌های کلیوی و گاهی سرطان‌های کلیه یا مثانه از علل بروز چنین حالتی هستند. 

مصرف غذاهایی مانند لبو و تمشک نیز باعث تغییر رنگ ادرار و قرمز شدن آن می‌شود

ادرار آبی رنگ

رنگ ادرار ممکن است به رنگی مایل به سبز یا آبی هم نزدیک شود. برخی بیماری‌ها، مصرف داروها و مواد غذایی خاصی مانند مارچوبه می‌تواند موجب تغییر رنگی شود.

 

ادرار خاکستری رنگ

ممکن است به علت وجود سنگ کلیه باشد.

 

ادرار قهوه‌ای رنگ

نشا‌ن‌دهنده سرطان لوزالمعده، بیماری کلیه، بیماری کبد و انسداد مجرای صفراوی می‌باشد.

 

ادرار سیاه رنگ

در فردی که مبتلا به ملانوم (سرطان پوست ناشی از سلول‌های رنگدانه‌ای) می‌باشد، دفع ملانین باعث سیاهی ادرار می‌شود.

 

ادرار ارغوانی- بنفش رنگ

نشان‌دهنده اختلالات در ساختار هموگلوبین است. هموگلوبین، اکسیژن را از ریه‌ها به سلول‌های بدن و دی اکسید کربن را از سلول بدن به کلیه‌ها می‌فرستد.

 

 

ادرار ابری (کدر)

نشان‌دهنده وجود چرک در ادرار و یا عفونت ادراری است. ادرار ابری، توسط بلورهای نمک اسیداوریک و یا اسیدفسفریک ایجاد می‌شود.

 

ادرار قندی

اگر بعد از ادرار کردن بوی قند به بینی رسید، ممکن است نشانه یک مشکل جدی در بدن باشد؛ مثل وجود قند در ادرار. وجود قند خون در ادرار، یکی از نشانه‌های دیابت می‌باشد.

کلیه مثل یک فیلتر عمل می‌کند. اگر این فیلتر خراب شود، خیلی از مواد از آن رد شده و وارد ادرار می‌شوند.

اگر باردار هستید، ممکن است تغییرات در سیستم فیلتری کلیه باعث پیدایش قند در ادرار می‌شود.

 

بوی عجیب ادرار

این مورد کمی جای نگرانی دارد. اما غذاهایی خاص (مخصوصا مارچوبه) یک اسید آمینه سولفوردار تولید می‌کند. بنابراین وقتی غذا هضم می‌شود، این مواد بودار آزاد می‌شوند و در کلیه فیلتر می‌شوند و سپس وارد ادرار شده و بوی عجیبی ایجاد می‌کنند. به محض این که غذا کاملا هضم شد و از سیستم بدن پاک شد، این بو دفع می‌شود.

 

خون در ادرار

در زنان جوان عفونت دستگاه ادراری یکی از عوامل آن می‌باشد.

وجود خون در ادرار ممکن است توسط زخم و یا پارگی (به دلیل انجام ورزش‌های شدید) ایجاد گردد. اگر این حالت تا 24 ساعت ادامه داشته باشد، باید به پزشک مراجعه کنید.

وجود خون در ادرار می‌تواند به علت سنگ کلیه، عوارض جانبی داروی رقیق کننده خون (مانند وارفارین) یا درمان با آسپیرین ایجاد شود.

در ادرار مردان بالای 50 سال، به دلیل بزرگ شدن غده پروستات خون وجود دارد.

التهاب کلیه‌ها پس از عفونت‌های ویروسی یا باکتریایی، یکی از علل عمده وجود خون در ادارار کودکان است

یکی از علل وجود خون در ادرار انجام ورزش‌های شدید است.

 

ترشح ادرار

خیلی از خانم‌ها، دچار بی اختیاری ادرار می‌شوند. این مشکل بیشتر در خانم‌هایی که زایمان طبیعی سخت و یا زایمان‌های طبیعی متعدد داشته‌اند، وجود دارد. بهترین راه حل این است که با انجام بعضی ورزش‌ها (که در آن‌ها ماهیچه‌های لگنی منقبض و منبسط می‌شوند)، ماهیچه‌های لگن را قوی کرد.

 

سوزش ادرار

اگر موقع ادرار کردن سوزشی را احساس می‌کنید، این یکی از نشانه‌های عفونت دستگاه ادراری می‌باشد. عفونت‌های ادراری در خانم ها شایع‌تر است.

 

زیاد به دستشویی رفتن

افرادی را دیده‌اید که با دستپاچگی به دستشویی می‌روند و این کار را مکررا انجام می‌دهند.

اگر زیاد آب می‌نوشید، مثانه خود را بیش از حد پرآب می‌کنید و در نتیجه نیاز به دفع ادرار افزایش می‌یابد.

اگر رژیم خود را تغییر داده‌اید و خوراکی‌هایی که آب زیادی دارند (مثل میوه‌ها و سبزیجات) را میل می‌کنید و یا داروهایی مثل داروهای کنترل فشار خون مصرف می‌کنید، باید بدانید که این‌ها ادرارآور هستند.

یکی از نشانه‌های عفونت دستگاه ادراری، زیاد دستشویی رفتن می‌باشد.

افزایش سن هم می‌تواند یکی از عوامل باشد. در آقایان، بزرگی پروستات هم نقش عمده‌ای دارد.

فرآوری: مریم سجادپور

بخش سلامت تبیان




ادامه مطلب

[ یادداشت ثابت - یکشنبه 93/12/4 ] [ 12:11 صبح ] [ روزبه عباس زاده ]

با عادت های عجیب مردم 23 کشور دنیا آشنا شوید


با عادت های عجیب مردم 23 کشور دنیا آشنا شوید

402453_876 

 

 

 

 بنی لوییس از سال 2003 ایرلند را برای 10 سال به قصد جهانگردی ترک کرده، او به بیست و سه کشور سفر کرده و در این کشورها از یک ماه تا یک سال زندگی کرده است. هر جا رفته تلاش کرده به زبان محلی صحبت کند و در بعضی جاها هم از بدو ورود زبانش را بلد بوده، هیچ خانه یا جای ثابتی نداشته. همیشه سعی کرده با فرهنگ کشورها آشنا شود و دوستان جدید پیدا کند؛ برای همین عادات و آداب جدیدی کسب کرده که از نظر بعضی ها عجیب، جالب یا حتی آزاردهنده می تواند باشد؛ عاداتی که اگر از زبان خودش بشنویم یا بخوانیم جالب تر است:

خواهی نشوی رسوا برای ما هی عشوه بیا

«521 هفته طول کشید تا من در این 23 کشور زندگی کنم؛ آرژانتین، برزیل، پرو، بلژیک، کلمبیا، آمریکا، کانادا، ایرلند، انگلیس، اسپانیا، فرانسه، هلند، مصر، ایتالیا، جمهوری چک، آلمان، مجارستان، ترکیه، هند، فیلیپین، تایلند، چین و تایوان (و منظور از زندگی واقعا زندگیست و نه مانند یک توریست.) اگر بخواهید در کشوری زندگی کنید و واقعا زبان و فرهنگش را یاد بگیرید برای اینکه همرنگ جماعت شوید و مردم با شما راحت باشند باید رسوم شان را یاد بگیرید و اجرا کنید. من نیز همین کار  را کردم اما برخی از رسوم کشورها را بعد از خروج از آنها نتوانستم ترک کنم و احتمالا تا پایان عمر در من باقی خواهد ماند.»

در این یادداشت این عادات و آداب را برایتان تعریف می کنیم.

1- به کرات از مردم می پرسم: «نمی خواهی دوش بگیری؟»

این عادت عجیب را من از برزیل پیدا کردم. وقتی در برزیل بودم در بعضی شهرها خانه داشتم ولی بعضی اوقات هم خانه دوستان می ماندم. برای من هم غافلگیرکننده بود اما وقتی خانه یک برزیلی بروی اولین سوالی که از تو می پرسند این است که آیا نمی خواهی دوش بگیری؟

خواهی نشوی رسوا برای ما هی عشوه بیا

این هیچ ربطی به کثیف بودن یا بوی بد ندارد، بلکه نوعی تعارف است که برزیلی ها به مهمانان می کنند، حتی اگر آن مهمان شب آنجا نخوابد، شاید به خاطر هوای گرم است شاید هم به خاطر تمیز بودن مردم آنجا، خود برزیلی ها اکثرا روزانه دو یا سه بار دوش می گیرند مخصوصا اگر در طول روز تحرک داشته باشند؛ برای همین یک برزیلی وقتی به خانه می رسد (حتی اگر خانه خودش نباشد) اولین کاری که می کند، دوش گرفتن و سرحال شدن است.

2- وارسی کردن کارت ویزیت یا تقدیم کردن اسکناس به گونه ای که انگار همین الان منفجر می شود

اولین چیزی که به محض رسیدن به تایوان به چشمم آمد این بود که آنها هر چیزی را که بخواهند به دیگری بدهند، جوری تقدیم می کنند که انگار مقدس است.

بنابراین اگر من شما را در کنفرانسی ملاقات کنم و شما کارت ویزیتی به من بدهید به جای اینکه نگاهی اجمالی به آن بیندازم و آن را توی جیبم بچپانم، آن را با احتیاط و ظرافت به کمک هر دو دست از شما می گیرم (انگار دارم قطعه ای کریستال شکننده را می گیرم) و سپس طراحی بی نظیرش را از نزدیک بررسی می کنم انگار از دریچه ای نظاره گر کهکشانی بی همتا هستم. تنها آن موقع است که می توانم کارت را توی جیب چپم بگذارم. (جیبی که متحویات آن را در اسرع وقت به سطل آشغال منتقل می کنم.)

در مورد اسکناس نیز همین قوانین اجرا می شود. هیچ برگه ای را با یک دست نمی توان تحویل داد، حتما حضور دو دست ضروری است، انگار اگر خطایی رخ دهد، محموله منفجر می شود. البته چون مدت هاست که به آسیا سفر نکردم این عادت را ترک کردم ولی باید اعتراف کنم که هنوز وقتی کسی موقع پول دادن به من از یک دست استفاده کند و کل بدنش را درگیر این انتقال نکند ناخودگاه حس می کنم تحقیرم کرده و البته که هنوز کارت ویزیت را با دو دستم تحویل می گیرم.

3- برای اشاره به چیزی، شبیه کسی می شوم که می خواهد برای ماهی عشوه بیاید

در فیلیپین و کلمبیا (از کجا به کجا؟) و چند کشور دیگر از انگشت اشاره برای اشاره استفاده نمی کنند. (این سوال پیش می آید که پس در آنجا به این انگشت چه می گویند؟) اشاره با انگشت حتی در فرهنگ این کشورها دور از ادب است.

خواهی نشوی رسوا برای ما هی عشوه بیا

پس وقتی آنجا نیاز دارید به چیزی اشاره کنید چه کار باید بکنید؟ از لب تان استفاده کنید. باید فرمی به آن بدهید که انگار می خواهید کسی را ببوسید و با لب غنچه شده به سمت چیزی که مد نظرتان است، اشاره کنید. نیازی به اشاره طولانی نیست، بلکه برای نیم ثانیه باید این شکلی باشید.

من به این کار عادت کرده ام و حالا برای اشاره به جز لبم از انگشت اشاره هم استفاده می کنم برای همین خیلی عجیب غریب به نظر می آیم.

4- همین جوری هر از چندگاهی به مردم زنگ می زنم و قبل از اینکه گوشی را بردارند قطع می کنم

این کار بعد از رفتن به ایتالیا عادتم شد، خودشان به این کار می گویند: «squillo» (اسکوئیلو) یه چیزی است در مایه های میس انداختن اما مفهوم عمیق تری دارد. در بقیه کشورها وقتی کسی می خواهد شماره اش را به کسی بدهد به او زنگ می زند و قطع می کند تا شماره روی گوشی طرف بیفتد اما ایتالیایی ها یک مرحله جلوتر هستند و با میس انداختن نوع جدیدی از مکالمه را ابداع کرده اند.

آنها به هم زنگ می زنند و فوری قطع می کنند ولی مفهوم و معنای این تماس ها برایشان روشن است. اگر با کسی قرار داری اما 10 دقیقه دیرتر از وقت موعود می رسی این اسکوئیلو یعنی که در راهی و به زودی می رسی. اگر در مرحله آشنایی و نامزدی با کسی هستی و از او اسکوئیلو دریافت کنی یعنی در فکر تو بوده است. اگر رفیقی برایت میس بیندازد منظور «چه خبر؟!» است و احتمالا تو باید جوابش را با پیامک یا تلفن بدهی.

اساسا صبح تا شب تلفن شما همینجوری یک تک زنگ می خورد و قطع می شود. یک غیرایتالیایی در این شرایط فکر می کند باید به آن شماره زنگ بزند اما اسکوئیلو خودش به تنهایی نوعی مکالمه است. شما خودتان باید بدون زنگ زدن به طرف این تک زنگ را رمزگشایی کنید.

خواهی نشوی رسوا برای ما هی عشوه بیا

متاسفانه اگر من برای یک غیرایتالیایی میس بیندازم او به من زنگ می زند و مجبورم با او مکالمه ای معذب، لوس و بی فایده داشته باشم، چیزی که دقیقا به کمک اسکوئیلو می خواستم از آن فرار کنم. تازه ممکن است مردم فکر کنند از سر خساست این کار را می کنم.

5- برای خوردن یک فنجان اسپرسو دو ساعت لفتش می دهم

در فرانسه من آموختم که اسپرسو خوردن به معنای وارد کردن دوز بالای کافئین به خون نیست، بلکه برای نشستن در کافه و لذت بردن از همنشینی با دوست تان یا خواندن کتابی در تنهایی است؛ برای همین کافی است یک اسپرسو سفارش بدهید و سر صبر از جرعه جرعه آن لذت ببرید.

این یعنی از قلپ دوم به بعد قهوه تان یخ کرده اما مهم نیست چون آن قهوه بیشتر بهانه ای برای نشستن در کافه است.

برعکس فرانسوی ها، ایتالیایی ها هر از چند گاهی اسپرسو می خرند و در یک جرعه آن را سر می کشند یا آمریکایی ها که قهوه را برای بالا بردن کافئین خون شان استفاده می کنند و در این جور جاها معمولا قهوه را در فنجانی کاغذی سرو می کنند تا با عجله حین راه رفتن نوشیده شود.

من معمولا قهوه نمی نوشم مگر یک نفر همراهیم کند یا وقتی در کافه مشغول درس خواندن یا مطالعه باشم (من هرگز صبحم را با قهوه شروع نمی کنم) اما اگر بخواهم قهوه سفارش بدهم همیشه اسپرسو خواهد بود و مدت طولانی زمان می گذارم تا تمامش کنم. نهارهایی که با همکاران فرانسوی صرف کردم به من یادآوری کرد که ما معمولا موقع خوردن و آشامیدن آنقدر عجله داریم که انگار باید هر چه زودتر یک مشت غذا و مایعات روی اسید معده بریزیم.

6- هر جا می روم بی دلیل پول می دهم

در آمریکای شمالی (ایالات متحده و کانادا) با یکی از غیرعادی ترین رسم های جهان آشنا شدم؛ گارسن ها و پیشخدمت ها مزد و حقوقشان را بیشتر از مشتری دریافت می کنند تا رییس شان!
در آنجا مفهوم مسخره ای به نام «انعام» حکمفرماست که با آن شما گارسن را بابت کارهای نکرده جریمه می کنید.

خواهی نشوی رسوا برای ما هی عشوه بیا

اگر غذایی که توسط گارسن هم تهیه نشده رضایت شما را جلب نکند یا رستوران شلوغ باشد و غذای شما به موقع حاضر نشود بدون اینکه تقصیر گارسن باشد، او مجازات می شود یا اگر آن روز شما خلقتان تلخ باشد یا اصلا وضع مالی تان برای بذل و بخشش خوب نباشد باز دودش به چشم گارسن می رود. مسئله این است که انعام شما درصد مهمی از درآمد قابل اتکای گارسن محسوب می شود. یعنی نان آنها بیش از هر چیز دیگری به شانس بستگی دارد.

اگر بخواهید حال شان را بگیرید می توانید دقیقا یا نزدیک به مبلغی که روی صورتحساب نوشته شده را پرداخت کنید. اگر عملکرد گارسن رضایتبخش بوده باشد 15 درصد از مبلغ صورتحساب را اضافه تر به عنوان انعام برایش می گذارید و اگر به نظرتان خیلی حرفه ای بشقاب را از آشپزخانه به سر میز منتقل کرده باشد، انعامی معادل 20 درصد صورتحساب به او جایزه می دهید. (بخت با گارسن باشد و شما غذایی گران سفارش بدهید تا 15 درصد یا 20 درصد آن مبلغ بیشتری می شود.)

جالب اینجاست که هر میزی را یک گارسن نشان می کند و بقیه گارسن ها حق ندارند در کار او دخالت کنند و به مشتری سرویس بدهند. یعنی اگر من وسط غذا نوشابه یا سس بخواهم و گارسنی که اول کار خودش را معرفی کرده و سفارشم را گرفته دم دست نباشد، بقیه گارسن ها کارم را راه نمی اندازند تا خود گارسن اصل کاری پیدایش بشود.

برای اینکه گیج تر بشوید قضیه انعام جاهای دیگری هم صدق می کند اما نه همه جا. (منطق پشت آن چیست هنوز نمی دانم.) مثلا باغبان انعام لازم ندارد ولی کارگری که خانه را تمیز می کند به جز مبلغی که سر آن با شما توافق کرده انعامی هم می خواهد. راننده تاکسی انعام می خواهد ولی راننده اتوبوس لازم ندارد…

از آنجایی که دوست ندارم کسی را بابت چیزی که از کنترل او خارج است تنبیه کنم، همیشه انعامی 15 تا 20 درصد برایش می گذارم. نکته دیگر این است که انعام را نباید دستی به گارسن بدهید یا روی پول صورتحساب، بلکه باید وسط میز جایی که همه ببینند رها کنید، انگار اسکناس ها هم قسمتی از میز کثیف باشد در کنار چنگال و دستمال و …

خواهی نشوی رسوا برای ما هی عشوه بیا

بعد از 18 ماه زندگی در آمریکا و کانادا من دیگر نمی توانم این رسم را کنار بگذارم و حتی در اروپا و آسیا که گارسن ها تمام حقوق شان را از مدیر رستوران دریافت می کنند، باز به آنها انعام می دهم. با اینکه همیشه منتقد دسته اول این رسم مسخره هستم اما «انعام ده» خوبی شدم.

یک بار در تایوان گارسن پشت سرم تا خیابان آمد و گفت که یک مشت پول تایوانی جا گذاشته ام. وقتی گفتم پول مال اوست تعجب کرد و پرسید: «چرا وقتی صورتحسابتان را کامل پرداخت کردید، دوباره پول می دهید؟» جوابی نداشتم! از سر عادت بودن عین یک تیک.

7- هر سلام و خداحافظی باید پر از احساس و باشکوه اجرا شود

در کشورهای لاتین یک سلام ساده برای کسانی که می شناسیدشان دور از آداب اجتماعی است. در دورهمی ها باید یک، دو یا حتی سه بوسه بر لپ طرف بزنید. در جاهای دیگر مثل برزیل کار با این بوسه تمام نمی شود و باید کسی را که می بینی بغل کنی. ممکن است همین دیروز دیده باشیدش اما جوری او را در آغوش می کشید، انگار سال هاست که همدیگر را ندیدید و به تازگی از حبس انفرادی آزاده شده.

این صمیمیت در مناسبات اجتماعی بسیار مسری است و سخت ترک می شود. عادت دیگری که از برزیل پیدا کردم این است که وقتی می خواهم با کسی حرف بزنم باید چشم در چشم نگاهش کنم و در صورت امکان دستی روی شانه اش بگذارم، اگر هم برای یک لحظه حواسش جای دیگری رفت با دستی که روی شانه اش گذاشتم یک فشار کوچک به او وارد می کنم.

سرانجام وقتی موقع خداحافظی فرا رسید (منظور تا فرداست نه تا ابد) باید با همه مراسم خداحافظی را اجرا کنید. در خیلی از کشورهای لاتین من درس گرفتم که همیشه نیم ساعت زودتر از وقتی که باید بروم خداحافظی را شروع کنم چون بحث را بستن و در آغوش گرفتن تک تک افراد حاضر زمان زیادی لازم دارد. حالا دیگر حتی فکر این که آخر کار بلند شوم و بگویم: «خب، فعلا خداحافظ» و محل را ترک کنم برایم وحشتناک است.

8- موقع حرف زدن با مردم، محل گفتگو عوض می شود

یکی از عوارض رسم «گرم گرفتن» مردم در کشورهای لاتین این است که وقتی دارید با کسی حرف می زنید، باید کمی به او نزدیکتر شوید تا صمیمیت را به درستی وارد گفتگویتان کنید.

خواهی نشوی رسوا برای ما هی عشوه بیا

به همین دلیل هر وقت من در آمریکا یا اروپا می خواهم صحبت کنم اگر نشسته باشم حس می کنم با طرف مقابل خیلی فاصله دارم برای همین به جلو خم می شوم و اگر ایستاده باشم یک قدم به جلو بر می دارم. طرف مقابل هم متعاقبا یک قدم عقب می رود انگار من گستاخ وارد حریم خصوصی اش شده اشم و همیشه آرام محل مکالمه تغییر می یابد.

هر دوی ما ناخودآگاه این کار را می کنیم و من یک لحظه به خود می آیم و درمی یابم که چند متر از جایی که صحبت را شروع کردم فاصله دارم.

9- سر چهارراه ها همینجوری مثل یک حیوانی سرم را پایین می اندازم و می روم وسط، انگار که از این زندگی نکبت بار خسته شده باشم

در مصر هم مانند بقیه کشورها برای اینکه با فرهنگ محلی آشنا شوم، سعی کردم مردم مصر را الگوی خودم قرار دهم اما آنجا یک مشکلی که داشتم این بود که تقریبا چراغ راهنمایی رانندگی وجود نداشت، مخصوصا برای عابرین پیاده.

در چنین شرایطی برای عبور از خیابان تنها یک چاره وجود دارد؛ خودتان رو جلوی ماشین هایی که با سرعت نزدیک می شوند بیندازید و پنج یا شش لاینی از اینور خیابان به آن ورش بدوید. اوایل خیلی ترسناک است اما بعد کم کم عادت می کنید.

در آلمان (دنیایی کاملا متفاوت) عابرین پیاده با اینکه ماشینی رد نمی شود صبر می کنند تا آن مرد وسط چراغ راهنمایی سبز شود. دفعه اول که به آلمان سفر کرده بودم این مسائل را رعایت می کردم ولی دفعه دوم که از مصر تازه خارج شده و وارد آلمان شده بودم چند بار نزدیک بود خودم را به کشتن بدهم.

10- حمله انتحاری به 700 دوست

به عنوان قسمتی از اقدامم برای همگن و آشنا شدن با فرهنگ ها، تلاشم برای پیدا کردن دوست در هلند به تفکر عمیق و درگیری درونی انجامید تا جایی که دچار شکست فلسفی شدم که معنای واقعی دوستی چیست؟

خواهی نشوی رسوا برای ما هی عشوه بیا

آنجا دایره دوستی ها آنقدر محکم و بسته است که تقریبا غیرممکن است راهی به آن بیابید؛ مخصوصا اگر با هلندی ها همکلاس یا همکار نباشید. کسانی که مرا در مهمانی ها دیده بودند رسما حاضر نبودند با من بپرند. معمولا توریست های کوته فکر تصور می کنند هلندی ها مردمانی عوضی هستند و سراغ شان نمی روند اما من می خواست زبان هلندیم را بهبود ببخشم و اصلا آنجا بودم تا سر دربیاورم که هلندی ها چرا آنقدر سرسخت هستند.

با اینکه من فقط هشت هفته آنجا بودم، آنقدر این تحقیق را جدی گرفته بودم که اصلا معنای پیدا کردن دوست را زیر سوال بردم. بالاخره موفق شدم وارد حلقه دوستی یک نفر شوم اما هزینه زیادی برای این دوستی پرداخته بودم و سیستم دوستی آنها به مغز من نیز نفوذ کرده بود. حالا دیگر نمی توانستم کسی را دوستم بدانم مگر آنکه واقعا همدیگر را بشناسیم یا عضوی از یک گروه بسته باشیم.

برای همین در یک اقدام انتحارانه سراغ لیست دوستانم در فیس بوک رفتم و 700 نفر از کسانی که تنها یک بار دیده بودم شان، همکلاسی های قدیمی که خیلی نمی شناختم شان یا حتی دوستان قدیمی که مدت ها همدیگر را ندیده بودیم را حذف کردم. حالا تعداد دوستانم به 70-60 نفر تقلیل یافته و هر از چند گاهی یک خانه تکانی می دهم تا تعدادشان را کاهش دهم. حالا دیگر نمی توانم مثل سابق باشم؛ به نظر من داشتن هزار دوست مضحک می آید و نمی توانم درخواست دوستی یک غریبه را قبول کنم.

متاسفانه این رویکرد به مفهوم دوستی موجب دلخور شدن خیلی ها در اطرافم شده است. اینکه من درخواست دوستی آنها در فیس بوک را رد کرده ام نوعی توهین برای آنها محسوب می شود و برای من این توهین آمیز است که آنها 2000 دوست دارند بدون اینکه استانداردی در میان باشد و اصلا معیاری داشته باشند. چیزی که خونم را به جوش می آورد این است که آنها فکر می کنند چون من همیشه در سفرم دوستانم همه مجازی هستند و دوست واقعی نمی توانم پیدا کنم.

11- با ماموران و صاحبان مقام تریپ رفاقت برمی دارم!

در تضاد کامل با عادت شماره 10 هنوز این تفکر ایرلندی را حفظ کرده ام؛ «یک غریبه دوستی است که هنوز او را نشناخته ایم» و همیشه با هر کسی برخورد می کنم صمیمی می شوم. برای این داستان هم هیچ محدودیتی قائل نمی شوم.

خواهی نشوی رسوا برای ما هی عشوه بیا

در ایرلند ما رسم داریم که با همه بدون توجه به وضع مالی یا مقام به یک اندازه خودمانی باشیم. این شامل افسران پلیس هم می شود. (ما حتی آنها را به یک نوشیدنی دعوت می کنیم. فکر می کنید یک افسر آمریکایی با عینک دودی بتواند با این پیشنهاد کنار بیاید؟) این زود پسرخاله شدن خیلی وقت ها برایم گران تمام می شود، مخصوصا با ماموران گمرک، افسران پلیس و معلم هایم.

منبع:برترین ها




ادامه مطلب

[ یادداشت ثابت - یکشنبه 93/11/27 ] [ 4:28 عصر ] [ روزبه عباس زاده ]

15 نکته برای اینکه تصاویر سلفی جذابتری بگیرید!

 

Taking-Selfie

15 نکته برای اینکه تصاویر سلفی جذاب‌تری بگیرید!

how get the best selfie (1) 

ژست اول : صورتتان را فراموش کنید و بگذارید پاهایتان حرف بزنند.

وقتی درباره سلفی حرف می زنیم، اغلب به عکسی فکر می کنیم که خودمان از چهره خودمان گرفته باشیم. اما در واقع اینطور نیست، سلفی عکسی است که خودمان از خودمان گرفته باشیم. چرا از پاهایتان عکس نمی گیرید؟ مخصوصاً زمانی که کفش جدیدی پا کرده اید. یا اینکه می توانید از دست بندی که به مچتان بسته اید یا انگشتری که به انگشتتان است عکس بگیرید. دفعه بعد که قصد گرفتن سلفی داشتید، بهتر است این روش را امتحان کنید.


how get the best selfie (3)

ژست دوم : کادر بسته

یکی از مسائلی که اغلب در هنگام سلفی گرفتن باعث بروز مشکل می شود، شلوغ بودن پس زمینه است. افراد و چیزهایی که در پس زمینه وجود دارند، باعث از بین رفتن تمرکز عکس از روی سوژه می شوند. معمولاً این اتفاق هم می افتد که افراد حاضر در پس زمینه به دوربین شما نگاه می کنند. راه حلی که با آن می توانید مشکل خود را حل کنید این است که کادری ببنیدید که چهره شما کاملاً کادر را پر کند. کادر بسته بهترین روش برای از بین بردن مشکلات اینچنینی است.

یک راه معمول و ساده برای اینکه کادر بسته داشته باشیم، نزدیک کردن گوشی به خود است. اما مشکلی که در این مواقع اتفاق می افتد این است که به دلیل واید بودن اغلب لنزهای گوشی های همراه، سوژه موجود در مرکز عکس یعنی بینی بزرگ و کشیده می افتد و نسبت به بینی، چشم که از مرکز عکس فاصله دارد ریز و کوچک می افتد. برای از بین بردن این نقیصه نیز، کافی است دوربین را کمی از خود فاصله داده و به جای آن اندکی ( تا حدی که کیفیت تصویر از بین نرود ) از زوم استفاده کنید. اندکی زوم کردن مشکل را حل خواهد کرد.


how get the best selfie (5)

ژست سوم : قانون یک سوم ها در سلفی

همه عکاسان قانون یک سوم را می دانند، اما هنگام گرفتن سلفی آن را فراموش می کنند. بهترین مکان برای قرار دادن چشم در عکس، حدوداً روی خطی است که یک سوم از کادر را از بالای آن جدا می کند. در عکسی که به عنوان نمونه قرار داده ایم، به خوبی استفاده از این ایده را می بینید. همچنین بهتر است چشم ها به یک سمت کادر متمایل تر باشند. قرار دادن چشم ها در سمت چپ یا راست کادر، اغلب بسیار جذاب تر از قرار دادن آن در وسط کادر است.


how get the best selfie (2)

ژست چهارم : از خود در آب سلفی بگیرید.

در وان حمام پر از آب دراز بکشید و صورت خود را از آب بیرون بیاورید و درحالی که حبابها دور صورت شما را احاطه کرده اند سلفی بگیرید. البته مواظب باشید که گوشیتان را به آب نیاندازید.

این نوع سلفی بسیار جذاب و منحصر به فرد خواهد بود و قطعاً بهتر از سلفی گرفتن درحال خوردن چیز برگر خواهد بود.


how get the best selfie (4)

ژست پنجم : سلفی با دو دست

زمانی که سلفی می گیرید، دو روش کلی برای این کار دارید. گرفتن گوشی با یک دست یا دو دست.

وقتی از دو دستتان برای گرفتن سلفی استفاده کنید، تسلط بیشتری بر گوشی خواهید داشت. علاوه بر آن، با دور کردن گوشی از خود، بازوهایتان نقش گوشه های کادر را ایفا خواهند کرد. در این روش بهتر است مواظب باشید که دستهایتان جلوی لنز را نگرفته باشند.


و حالا نکاتی برای گرفتن سلفی های بهتر:

1 . از زوایای مختلف سلفی بگیرید.

سرتان را به چپ و راست بچرخانید و در نمایشگر گوشی ببینید در کدام حالت جذاب ترید. معمولاً هر کدام از ما از یک سمت چهره جذاب تر به نظر می رسیم. بهتر است همیشه سمت جذاب چهره خود را به سمت لنز متمایل کنید.

2. شانه های خود را جابه جا کنید.

اگر در کادر هر دو شانه شما دیده می شوند، بهتر است با کمی چپ و راست کردن آنها، جایی را برای آنها انتخاب کنید که در آن جذاب تر به نظر می آیید.

3.زیر نور مناسب بایستید.

در جایی قرار بگیرید که نور زیباتر و مناسب تری داشته باشد. اگر در داخل هستید نزدیک پنجره بایستید. نور زیبا مساوی است با سلفی زیبا. چگونه می توان تشخیص داد که نور در چه حالتی چهره شما را زیباتر خواهد کرد؟ دوربین گوشی خود را روشن کنید و آن را مقابل خود قرار دهید. تا آنجا که می توانید زاویه افقی و عمودی خود را نسبت به نور تغییر دهید. ببینید در کدام زاویه بهترین سلفی را خواهید داشت. برای این کار حتی می توانید نسبت به نور دور یا نزدیک شوید. اگر در روز و در محیط خارجی هستید، بهترین زمان یک ساعت بعد از طلوع آفتاب و یک ساعت قبل از غروب آن است.

4. با چیزهای جدید ژست بگیرید.

اگر عینک جدید گرفته اید گزینه مناسبی برای سلفی است. رنگ مو یا مدل موی جدید بهترین زمان برای گرفتن سلفی است. عروسک یا حیوان خانگی هم گزینه مناسبی برای سلفی است.

5.کار جذابی انجام دهید.

هنگامی که در حال انجام فعالیت خاصی هستید اقدام به گرفتن سلفی کنید. هنگام غواصی در اقیانوس، سوار بر جت اسکی یا هر کاری که جذابیت عکس را بیشتر کند.

6.زینت آلات را فراموش نکنید!

استفاده از زیور آلات، کلاه ، یا هر آنچه که اختصاصاً از آن به عنوان وسایل زینتی استفاده می کنید را فراموش نکنید.

7. تکراری نباشید!

لبخند، اخم، جمع کردن لب و لوچه یا درآوردن شکلک. کاری کنید که از یکنواختی خارج شوید.

8. نمای تمام بدن بگیرید.

آینه های قدی برای این کار مناسب هستند. در این روش هم بهتر است بدنتان را به چپ و راست بگردانید و بهترین حالتی که در آن جذاب تر به نظر می رسید را پیدا کنید.

9.سریع ترین و ساده ترین راه برای فشردن دکمه شاتر را انتخاب کنید.

در آیفون این دکمه هم بر روی صفحه نمایش در دسترس است و هم کنار بدنه گوشی و با دکمه صدا می توانید عکس بگیرید. بهتر است در گوشی خود راحت ترین راه را انتخاب کنید.

10.گردنتان را به جلو متمایل کنید.

برای از بین رفتن بزرگ به نظر آمدن چانه و زیباتر افتادن فک، بهتر است گردنتان را به جلو متمایل کنید و کمی از زاویه بالا عکاسی کنید. در این حالت هم با آزمایش و خطا می توانید بهترین زاویه را انتخاب کنید.




ادامه مطلب

[ یادداشت ثابت - چهارشنبه 93/11/23 ] [ 4:26 عصر ] [ روزبه عباس زاده ]