سفارش تبلیغ
صبا ویژن

معماری ورسانه

 

 

معماری ورسانه

 

معمار ی به مثابه رسانه

رسانه واسطه انتقال پیام و اطلاعات است که در ارتباطی تنگاتنگ با مخاطب قرار دارد. در واقع وجود هر رسانه دال بر وجود یک مخاطب است و این دو لازم و ملزوم یکدیگرند.

همه ما معنای مخاطب را می دانیم:

فرد یا چیزی که مورد خطاب قرار گرفته است.

این مورد خطاب قرار گرفتن ممکن است از سوی منابع مختلفی باشد. انسان ها، سازمان ها و تشکیلات، بعضی اشیاء، مکان ها و حتی اتفاقات خاص نیز می توانند منبع خطاب قرار دادن باشند. در این میان عبارت مخاطب معماری نیز واژه نامانوسی نیست. یک بنای شاخص یا یک میدان مشهور ممکن است مخاطبانی داشته باشد و یا اصلا برای خطاب قرار دادن انسان ها و یا چیزهای دیگری به وجود آمده باشد.

هر زمان از مخاطب صحبتی به میان می آید به این معناست که بین فرد و شیء مورد خطاب واقع شده و منبع اصلی، ارتباطی وجود دارد و این ارتباط در هر مورد ممکن است به شکلی خاص ظهور پیدا کند. ممکن است صحبت های محاوره ای باشد که هر روزه با آن درگیر هستیم. ممکن است یک ارتباط بصری یا سمعی باشد یا تلفیقی از این دو و یا اشکال دیگر.

در این نوشته می خواهیم معماری را یک رسانه تعریف کنیم که از تمام و یا اکثر خصوصیات رسانه ها پیروی می کند. یعنی معماری همانند رسانه های دیگر که در ادامه مختصرا تعریف خواهند شد دارای:

1) اطلاعات و داده های اولیه

2) مخاطب

3) تاثیر بر مخاطب

می باشد.

آنچه که ما عمدتا به عنوان رسانه می شناسیم در محدوده این واژه ها خلاصه می شوند:

خبرگزاری ها*، روزنامه ها، رادیو، تلویزیون، سینما، ماهواره و انفورماتیک

در میان رسانه های جمعی، رادیو و تلویزیون دارای نقش خاصی هستند؛ چرا که رادیو در میان رسانه های جمعی، رسانه ای است که در بیشتر نقاط دنیا از آن استفاده می شود و در کشورهای در حال توسعه مانند ایران تنها وسیله ارتباطی است که کاملا می توان اصطلاح رسانه جمعی را بر آن اطلاق کرد و برای دستیابی به مناطق دوردست، راهی آسان و اقتصادی است. تلویزیون هم تاثیر گذارترین رسانه قلمداد می شود و از نظر تسلط فرهنگی بیش از هر رسانه دیگری در مورد آن ابراز نگرانی می شود.

معماری همانند دو رسانه تاثیر گذار رادیو به جهت استفاده همگانی از آن و تلویزیون به جهت تاثیر پذیری آن از نمونه های سایر فرهنگ می تواند رسانه ای با نقش خاص تلقی شود.

در مباحث مربوط به دنیای رسانه ها امروزه بحث مخاطب پویا مطرح است. مخاطب پویا مخاطبی است متفاوت با یک مخاطب عام. مخاطب پویا به دنبال رضامندی است و باور دارد که انتخاب رسانه، رضامندی مورد نظرش را فراهم خواهد کرد. همچنین مشارکت فعالانه مخاطب با رسانه بر رضامندی حاصل و رفتار رسانه ای اثر می گذارد.

بر اساس این نظریه، پویایی مخاطب را می توان در 4 بعد جمع بندی کرد:

1) تعمدی بودن، که استفاده هدفمند و برنامه ریزی شده از رسانه است.

2) انتخابی بودن که «خود را آگاهانه در معرض رسانه قرار دادن» است.

3) درگیر شدن که به معنای ارتباط فردی رسانه با مخاطب است.

4) سودمندی که منظور از آن بهره اجتماعی یا روان شناختی استفاده کننده از رسانه است.

با این توضیح معماری امروز باید سعی در ایجاد مخاطبانی پویا داشته باشد تا رسانه ای موفق و تاثیر گذار قلمداد شود.

معماری به بیننده (بخشی از مخاطبان و نه تمام آنها) یک سری ویژگی های ظاهری مانند کاربرد بنا،حدود زمان ساخت آن، ویژگی های اقلیمی منطقه را می دهد. علاوه بر این ویژگی ذاتی که در نفس معماری وجود دارد تلاش هایی برای تبدیل بیشتر معماری به رسانه انجام گرفته است.

در واقع از سال های ابتدایی دهه 70 میلادی، معماران به پوسته ساختمان به عنوان یک واسطه برقرار کننده ارتباط علاقه نشان داده اند. یکی از بناهایی که به عنوان اولین بناهای از این دست معرفی می شود ساختمان ژرژ پمپیدو است. نمونه های مشابه را می توان در کارهای برنارد چومی، ژان نوول و بعضی معماران معاصر دید؛ معمارانی که به ساختمان ها به عنوان فرستنده ها (یا انتقال دهنده های) جدید شهری می اندیشند.

در این بناها پوسته ساختمان همانند پوستی با قابلیت بسیار بالا برای برقراری ارتباط، می تواند معماری را به رقابت مستقیم با سینما یا تلویزیون بر انگیزد.

* رشد رسانه های جمعی باعث تحریک رشد خبرگزاری هایی شده است که به نشریات روزانه، رادیو و تلویزیون خدمات می دهند. هم اکنون بیش از یکصد کشور از خود خبرگزاری ملی دارند، هر چند شماری از این خبرگزاری ها، خبرگزاری به معنای کامل کلمه نیستند، زیرا کم و بیش خود را محدود به دریافت و توزیع اطلاعات رسمی کرده اند و چشم به ارسال از منابع خارجی دوخته اند. از سوی دیگر، پنج خبرگزاری ? آژانس فرانس پرس(فرانسه)، یونایتد پرس اینترنشنال و آسوشیتدپرس (ایالات متحده)، رویترز (انگلیس) و تاس (اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی)- دارای آن چنان وسایل و تسهیلات فنی مرغوبی بودند و یا هستند و از آن چنان شبکه گسترده ای از خبرگزاران سود می بردند که بی اغراق بر صحنه خبری بین المللی سلطه یافته اند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سخنان برخی از مهندسین

 

مهندس فریبرز جبارنیا :

ما اگر خواستار زندگی با کیفیتی باشیم باید زندگی بهتر را از نظر شهرسازی به مردم نشان دهیم . رسانه ها توسط بخشی که به کیفیت اختصاص می دهند می توانند با تمهیداتی به مردم یادآوری کنند که چگونه می توانستند بهتر زندگی کنند .برخی از خانه های شهر ما اصلا قابل سکونت نیست .

بحث دیگر تشویق و تنبیه است . در شرایط حال ما کاملا بی تفاوتیم نه امری را تشویق و نه تنبیه می کنیم و مسئولین از کنار این امر می گذرند . به عنوان مثال کاروانسراهایی که در تاریخ دیده می شوند زمانی که دستور ساخت آنها صادر شد هر کدام از آنها را برای ساخت به معماری سپردند . در این میان در نزدیکی دریاچه قم کاروانسرایی به نام کاروانسرای عین الرشید بود . وقتی شاه به این کاروانسرا رسید دید که آب آن کاروانسرا تلخ است و به همین دلیل دستور اعدام معمار را صادر کرد. شاید آن معمار مستحق این برخورد نبود ولی باعث شد که میزان مسئولیت این امر پررنگ تر شود .

ما در این شهر دارای حقوق شهروندی بوده و همه ما مسئولیم زیرا دارای جمعیت زیادی در شهر هستیم و زندگی ما باید ارتقاء یابد . در حال حاضر پروژه مسکن مهر که مسئول خانه دار کردن مردم بی خانمان است مسیرهای عجیبی را طی می کند و رسانه ها مسئول پیگیری هزینه هایی هستند که صرف این امور می شوند . به عنوان مثال یکی از دوستان من پلانی برای مسکن مهر کشیده است که می خواهد آنرا برای تمام ایران ارسال کند که هر کس که تصمیم به ساخت مسکن مهر داشت بتواند از آن استفاده کند . بی توجه به اینکه این پروژه ها در کجا و چه شرایطی ساخته می شوند .حتی این پلان به خودی خود نیز خوب طراحی نشده است . با وجود اینکه ما در حال کار کردن بر روی بافتهای فرسوده خود هستیم از طرف دیگر در حال تولید بافتهای فرسوده نیز هستیم و این وظیفه رسانه هاست که به میدان آمده و و پیگیر این هزینه ها باشند.

مهندس نسیم ایرانمنش :

این دهکده جهانی روز به روز گسترش پیدا می کند . مساله ای که اینجا در نظر گرفته نشده است هویت و محلی بودن است که ما نباید آنرا با جهانی شدن از دست دهیم . هویتی که هر منطقه دارد باید از طریق رسانه ها حفظ شود . می توانیم از طریق رسانه ها انواع هویتهای هر منطقه را به جاهای دیگر نشان دهیم . به عنوان مثال دیدن قسمتهای مختلف مانند روستا ،شهر و فرهنگ یونان می تواند برای ما جالب باشد . پس برای آنها نیز جالب است که بتوانند قسمتهای مختلف ایران را ببینند. رسانه ها می توانند عهده دار این نقش باشند . به عنوان مثال ایران دارای روستاهای مختلف با فرهنگهای مختلف است که می توانند آنها را از طریق سریالهای تلویزیونی ، فیلمها یا روزنامه و مجلات نشان دهند .اگر رسانه ها به این امر بها دهند نقش بسیار مهمی را ایفا کرده اند .

مهندس بهزاد صالحی :

بیش از پانصد سال پیش معماری ، خود رسانه تاریخ بود ه است . هنوز ما می توانیم تاریخ و مسائل اقتصادی و سیاسی سالهای قدیم را از روی معماری آن زمانها درک کنیم.به عنوان مثال : کشور افغانستان متشکل از مجموعه ای از روستا ها است و دارای شهرهای بزرگ و متمرکز نمی باشد به همین دلیل نیز نمی تواند تمدنی داشته باشد . معنای مکان امروزه از بین رفته است و و تمام مسئولیت ما بر دوش رسانه است و آنها نیز نیاز به سوژه دارند و هر زمان که سوژه ای پیدا می کنند سوار بر موج فرهنگ می شوند.

در زمان تاسیس شوراهای شهر در ایران من در زوریخ سوئیس بودم که متوجه شدم که در آنجا 250 سال از تاسیس شوراهای شهر سوئیس می گذرد . و همچنین تصمیم ساخت پلی بر روی رودخانه را داشتند که برای آن در تلویزیون برنامه رای گیری گذاشته بودند .و با رای گیری دیگری که در این ارتباط در آن کشور مواجه شدم برنامه خط کشی پیاده روها جهت عبور مادر و کالسکه بچه بود و این امور را از طریق رسانه ها رای گیری می کردند و از این طریق توانستند این امر را بر شورای شهر خودشان تحمیل کنند. زمانی من پیشنهاد قرار دادن عکسهایی با عنوان زشت و زیبا را در روزنامه مطرح کردم . که یکی از آنها به عنوان مثال نشاندهنده ی یک برج زیبا از دید یک فرد عادی و غیر متخصص و دیگری نشاندهنده ی یک برج نازیبا از دید همان فرد باشد ، که این پیشنهاد با مخالفت مسئول این امر مواجه شد زیرا معتقد بود که این باعث اختلال در روند قیمت ساختمان می گردد.

مهندس سید علیرضا قهاری :

البته در جامعه ای که حساسیت خاصی حکمفرماست شاید رسانه ها توان پرداختن به این امر را نداشته باشند . بعضی زمانها در برخی از جوامع وقتی شما از چیزی یا کسی تعریف می کنید درست بر عکس این اتفاق می افتد و مردم بیشتر نسبت به آن حساسیت پیدا می کنند . مانند اینکه شما از یک فرد موفق عکسی در روزنامه چاپ کنید آن فرد دیگر برای مردم خوشایند نیست . بطور کل در فرهنگ ما موفقیت افراد برای مردم خوشایند نیست .به همین دلیل وجود علم روانشناسی در رسانه ها حائز اهمیت است و از آن طریق می توان کاری کرد که افراد بدون اینکه متوجه شوند به راحتی یک امر خوب را قبول کنند .

مهندس انوشه منصوری :

رسانه ها به سوژه های داغ احتیاج دارند . از قدیم تا به امروز معمارها معتقدند که معماری ظرف زندگی است. اما امروزه تعریف ما از ظرف زندگی تغییر کرده است و زندگی ما دیگر به شکل ایرانی ، شرقی و یا اسلامی نیست. ما وادار به زندگی ای شده ایم که به هیچ وجه به زندگی آرمانی و دلخواه ما نزدیک نیست . فرم زندگی ما از طریق تبلیغات متفاوت شده است . ظرف زندگی ما به خاطر نوع زندگی ما تغییر کرده است و دلیل آن تبلیغات و یا فیلمها است . الگوهایی که آنان به ما می قبولانند متفاوت است.

اتفاقا تلویزیون توجه زیادی به معماری می کند ولی فقط در این حد که چه بنایی در کدام شهر واقع شده است و هیچ اطلاعات کاملی در رابطه با اینکه این اثر به چه دلیل ماندگار شده است به ما نمی دهد . ما باید سلیقه مردم را به اصل خود باز گردانیم.

رسانه های ما قرار نیست به اندازه متخصصان از تمام جزئیات آگاه باشند به همین دلیل من پیشنهاد می کنم که بیشتر با متخصصان در ارتباط باشند. به عنوان مثال همین الان اگر از پیاده روهای شهر ما عکس بگیریم پیاده رویی با عرض بیشتر از 10 متر پیدا نمی کنیم که آنهم بدون مانع و خرابی نیست . اگر برنامه ای به عنوان گذرهای پیاده را به تصویر بکشید پیاده روهایی که همه افراد از آن عبور می کنند از کودک تا بزرگسال ، پلهای عابر پیاده و غیره در جای خود نیست . چرا شهر ما به این زشتی است ؟ آیا پلهای عابر پیاده ما فقط برای جوانان است؟

به همین ترتیب پارکها و خانه ها به هیچ وجه مطابق سلیقه مردم نیستند و تنها وضعیت اقتصادی آنان است که محل زندگی آنان را تعیین می کند و این معضلات در رابطه با اتوبانها ، آسمانخراشها و غیره نیز وجود دارند . آنها در جای خود قرار نگرفته اند .همچنین مفهوم محله در زندگی ما از میان رفته است . در حالیکه در گذشته عمیق ترین ارتباطات و دوستیها در زمان کودکی و در محله آغاز می شد . من امیدوارم که رسانه ها بیشتر به این امر بپردازند .

مهندس سیدعلیرضا قهاری :

اگر رسانه ها فقط به قسمت منفی مساله توجه کنند نمی توانند در این امر موفق باشند آنها باید از روانشناسی در رسانه استفاده کنند و زیبایی ها را به تصویر بکشند .

 

منبع : معماری را بیاموزیم ( http://ninashahrokhi.persianblog.ir

http://amirarch.blogfa.com/8708.aspx

www.architizer.com

مقالات انجمن مفاخر ایران

 




ادامه مطلب

[ یادداشت ثابت - شنبه 92/9/10 ] [ 8:48 عصر ] [ روزبه عباس زاده ]

عجیب ترین آزمایش های تاریخ بشر!

عجیب ترین آزمایش های تاریخ بشر!0



“الکس بوز” نویسنده کتاب “عجیب ترین آزمایش های تاریخ بشر” با لیستی جالب از این آزمایشات توانسته کتابی پر فروش را منتشر کند. با هم نکات جالبی از آن را می خوانیم:





1- معتاد کردن فیل

در سال 1962، وارن تامس – مدیر باغ‌وحشی در اکلاهماسیتی – تصمیم گرفت 297 میلی‌گرم LSD – یعنی حدود 3 هزار برابر یک بار مصرف متعارف افراد معتاد – را به فیلی به نام توسکو تزریق کند. دانشمند کنجکاو ما ‌می‌خواست ببیند آیا تزریق این داروی توهم‌زا باعث پرخاشگری فیل‌های نر می‌شود یا نه.

نتیجه فاجعه‌آمیز بود؛ فیل بیچاره ابتدا نعره‌ای کشید و بعد از چند دقیقه بی‌قراری، افتاد و بالاخره بعد از یک ساعت مرد. اساتید دست‌اندرکار آزمایش در توجیه کارشان گفتند که فیل‌ها بیش از حد انتظار آنها به دارو حساس بوده‌اند.





2- ترس در آسمان

باز هم در دهه 1960، 10 سرباز برای تمرینات نظامی سوار بر هواپیمایی بودند که ناگهان خلبان به آنها اطلاع داد که هواپیما خراب شده و در حال سقوط به اقیانوس هستند. بعد از سربازها خواسته شد که فرم‌هایی را تکمیل کنند؛ بر مبنای این اسناد، افراد تایید می‌کردند که ارتش آمریکا مسئولیتی در قبال جبران خسارت‌های ناشی از مرگ یا جراحت آنها ندارد.

سربازهای بخت‌برگشته خبر نداشتند که سوژه یک آزمایش قرار گرفته‌اند و هواپیما مشکلی نداشت؛ گروهی از محققان می‌خواستند با مقایسه میزان اشتباهات افراد هنگام پر کردن‌ فرم‌ها، تاثیر ترس از مرگ آنی بر تمرکز و تعقل آنها را بررسی کنند.





3- قلقلک

در دهه 1930، یک استاد روان‌شناسی آمریکایی به نام کلارنس یوبا عقیده داشت خنده ناشی از قلقلک، غریزی نیست و آدم‌ها این واکنش را به صورت تقلیدی از بقیه یاد می‌گیرند. او این نظریه را روی پسر خردسالش امتحان کرد. بقیه اعضای خانواده حق نداشتند در حضور پسر کوچک، به خاطر قلقلک بخندند.

آزمایش سخت‌گیرانه یوبا چندان موفقیت‌آمیز نبود. قبل از اینکه پسر به 7ماهگی برسد، اگر قلقلکش می‌دادند،‌ می‌خندید اما این باعث نشد یوبا یک بار دیگر نظریه‌اش را روی دخترش هم امتحان نکند.





4- ساخت یک فرقه خطرناک

در سال 1924،‌ کارنی لندیس از دانشگاه مینه‌سوتا می‌خواست درباره نحوه انعکاس نفرت در چهره افراد تحقیق کند. به این منظور، او با چوب‌پنبه سوخته خط‌هایی روی صورت چند داوطلب رسم کرد و بعد از آنها خواست آمونیاک استنشاق کنند،‌ به موسیقی جاز گوش بدهند، به تصاویر غیراخلاقی نگاه کنند و در نهایت، دستشان را در یک سطل پر از قورباغه فرو کنند. سپس از هر یک از داوطلب‌ها خواست که سر یک موش سفید را قطع کنند.

با اینکه‌ بعضی‌ها مردد بودند و بعضی‌ها هم داد و فریاد می‌کردند،‌ بیشتر داوطلبان قبول کردند کار خواسته‌شده را انجام بدهند؛ «آنها شبیه اعضای یک فرقه سری شده‌بودند که برای قربانی به پیشگاه بت بزرگ آماده می‌شدند».





5- زنده کردن مرده‌ها

رابرت کورنیش – استاد دانشگاه برکلی – در دهه 30 عقیده داشت که راه‌حلی برای زنده کردن مرده‌ها پیدا کرده است؛ او اجساد را روی الاکلنگ می‌گذاشت، تکان می‌داد و در ضمن به آنها آدرنالین و داروهای ضدانعقاد تزریق می‌کرد تا جریان خون را دوباره راه بیندازد.

روش کورنیش در مورد سگ‌هایی که خفه شده بودند، نسبتا جواب داد؛ البته سگ‌های برگشته به این دنیا کور بودند و از ضایعات مغزی رنج می‌بردند. او بعد سعی کرد روش خود را روی انسان‌ها امتحان کند و برای همین رضایت یک محکوم به مرگ را گرفت که پس از به دار کشیده شدن، او را به دنیا برگرداند. اما دولت محلی کالیفرنیا به خاطر ترس از فرار متهم در صورت موفقیت آزمایش، جلوی آن را گرفت.





6- آموزش در خواب

در سال 1942، لارنس لشان – که معلم کالجی در ویرجینیا بود – می‌خواست به طور ناخودآگاه عادت ناخن جویدن را از سر شاگردان‌اش بیندازد. برای همین شب‌ها در حالی‌ که پسرها به خواب خوش فرو رفته بودند، نواری را بالای سر آنها می‌گذاشت که مدام تکرار می‌کرد : «ناخن‌های من مزه خیلی بدی دارند». یک بار هم که دستگاه پخش صدایش خراب شد، خود معلم دلسوز وسط خوابگاه ایستاد و جمله را تکرار کرد.

تلاش‌های لشان بی‌نتیجه نبود؛ تا پایان ترم 40 درصد شاگردان عادت ناخن جویدن را کنار گذاشتند. بعد ها از این روش برای آموزش زبان استفاده شد.





7- بوقلمون‌های عاشق

در دهه 1960، مارتین شین و ادگار هیل روی رفتار بوقلمون‌های نر در زمان جفتگیری تحقیق ‌کردند و به نتایج عجیبی رسیدند؛ این پرندگان خیلی مشکل‌پسند نیستند. آنها عروسک یک بوقلمون ماده را در قفس پرنده نر گذاشتند و بعد به تدریج از اجزای عروسک کم کردند تا ببینند کی بوقلمون نر احساسش را به ماده قلابی از دست می‌دهد. در کمال تعجب، حتی وقتی که فقط سر مدل مصنوعی باقی مانده بود، بوقلمون نر هنوز مثل یک پرنده ماده واقعی به آن ابراز احساسات می‌کرد.





8- سگ‌های دوسر

ولادیمیر دمیخوف – جراح روس – در سال1954 شاهکار خودش را رو کرد؛ سگ دوسر. او سر، شانه‌ها و یک پای یک توله سگ را به گردن یک سگ گله آلمانی بالغ پیوند زد. جالب بود که سر دوم شیر می‌خورد، بدون اینکه مری‌اش به جایی وصل باشد. هر دو حیوان به علت پس زدن عضو ، بعد از 6 روز جانشان را از دست دادند اما دمیخوف مایوس نشد و در عرض 15 سال بعد، آزمایش خود را 19 بار دیگر تکرار کرد و توانست عمر موجودات عجیبش را تا یک ماه هم برساند.





9- دکتر خفن

پزشکی به نام استابینز فیرث – که در اوایل قرن نوزدهم در فیلادلفیا طبابت می‌کرد – عقیده داشت تب زرد یک بیماری مسری نیست. پس تصمیم گرفت نظریه‌اش را روی خودش امتحان کند. او استفراغ بیماران مبتلا به تب زرد را روی زخم‌های باز آنها ریخت و بعد معجون پر از میکروب را بالا کشید. فیرث بیمار نشد اما نه به‌خاطر درست بودن نظریه‌اش؛ تب زرد واقعا مسری است. منتها سال‌ها بعد دانشمندان متوجه شدند که این بیماری فقط در صورت ورود مستقیم میکروب آن به جریان خون (مثلا بر اثر نیش پشه) منتقل می‌شود.





10- چشمان تمام باز

یان اسوالد از دانشگاه ادینبورو درباره به خواب‌رفتن در شرایط بحرانی تحقیق می‌کرد. او در سال 1960، چند داوطلب پیدا کرد و چشم‌های آنها را با نوار چسب، باز نگه داشت و بعد آنها را در شرایطی خفن، در معرض محرک‌های مختلف قرار داد؛ یعنی از 50 سانتی‌متری به صورتشان فلش می‌زد،‌ به کف پاهایشان شوک الکتریکی می‌داد و دم گوش آنها هم صداهای بلند در می‌کرد. با همه این اوضاع، هر سه داوطلب توانستند در عرض 12 دقیقه به خواب فرو بروند.




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 93/2/10 ] [ 8:15 عصر ] [ روزبه عباس زاده ]

چرا مردان هیچوقت احساساتشان را ابراز نمیکنند؟




شایع ‌ترین شکایت زنان از مردان: او اصلاً حرف نمی‌زند!

به نظر می‌رسد که خانم‌ها در همه جا از یک چیز مردها شکایت دارند: "او اصلاً احساساتش را ابراز نمی‌کند! هیچوقت نمی‌گوید چه حسی دارد! خیلی وقت‌ها هم اتاق را ترک می‌کند و حسش را بیان نمی‌کند!"


بگذارید برایتان بگوییم که چرا بیشتر مردها دوست ندارند احساساتشان را مطرح کنند و اینکه چرا این یک نقطه مثبت برای آنهاست.


ساکت بودن – ناراحتی احساسی درمقابل حل مشکل


مردها می‌گویند که خیلی بدشان می‌آید وقتی زنی در یک زمان ساکت از آنها می‌پرسد، "به چه فکر می‌کنی؟" برای خانم‌های این یک سوال کاملاً طبیعی است زیرا خانم‌ها وقتی ناراحت هستند یا احساس می‌کنند به آنها دروغ گفته شده ساکت می‌شوند. وقتی مردی ساکت می‌شود، زن تصور می‌کند سکوت او نشانه ناراحتی اوست. از طرف دیگر، مردها وقتی می‌خواهند مشکلی را حل کنند ساکت می‌شوند.


وقتی بهتر درک کنید که همسرتان چطور احساسات خود را پردازش می‌کند، سوءتفاهمات بین شما برطرف شده و بهتر می‌توانید روابطتان را تحمل کنید. واقعیت این است که مردها و زنان فقط از نظر ظاهری با هم متفاوت نیستند، از بسیاری جهات با هم تفاوت دارند.


انگیختگی احساسی برای سلامت مردان خوب نیست


یکی از تفاوت‌های اصلی مردان و زنان این است که مردان باید بخاطر سلامتیشان از خودشان دربرابر انگیختگی و تحریک احساسی مراقبت کنند.


ایدآل درمانی در دهه هفتاد، تماس با احساسات را توصیه می‌کرد درحالیکه تحقیقات جدیدتر نشان می‌دهد که احساسات قوی—به ویژه برای مردان—می‌تواند برای سلامت جسم خطرناک باشد. زنان ناعادلانه جنسیت ضعیف خوانده می‌شوند اما در بسیاری از موارد، مردان آسیب‌پذیرتر هستند. زنان نه تنها عمر طولانی‌تری دارند بلکه در هر مرحله از زندگی، احتمال مرگ مردان بیشتر از زنان است. حتی در نوزادی، پسربچه‌های نارس بیشتر از دختربچه‌ها می‌میرند.


مردان عمل می‌کنند، زنان حرف می‌زنند

اول اینکه، مغز مردان در احساسات قوی به دنبال عمل است درحالیکه مغز زنان به دنبال حرف زدن درمورد موضوع است. اگر مردی به طور غریزی بداند که عصبانیت او موجب عمل می‌شود (و احتمالاً خشونتی پشیمان‌کننده)، با درپوش گذاشتن روی آن سعی در مهار آن می‌کنند.


دوم اینکه، از دیدگاه تکاملی، مردان مجبور بوده‌اند که موقع شکار احساساتشان را نادیده بگیرند، ازاینرو به مرور زمان این برای آنها به مسئله‌ای طبیعی تبدیل شد.


اما یک دلیل سوم و بهتر هم برای ساکت بودن مردان برای ابراز احساسات وجود دارد.


مکانیزم بقای مردان


در موقعیتی که موجب برانگیختن احساسات می‌شود، اولین واکنش غریزی مردان این است که محیط را ترک کرده و آرام شود. این تاحدی بخاطر نحوه تاثیر گذاشتن احساسات بر روی مردان است. آنها به دنبال عمل هستند—چیزی که می‌تواند عواقب خطرناکی به دنبال داشته باشد. اگر مرد آرامش خود را حفظ نکرده و احساسی شود، فشارخون او به شدت بالا رفته و در خطر حمله قلبی قرار می‌گیرد. همچنین برگشتن فشارخون و سیستم ایمنی به وضعیت عادی برای مردان بیشتر طول می‌کشد. درنتیجه، مرد غریزتاً سعی در محافظت از خود و فرار از موقعیت خواهد کرد.


استرس احساسی پسرهای جوان بسیار بیشتر از دخترهای جوان است


تفاوت در پردازش احساسات در مردن و زنان از سنین جوانی کاملاً مشخص است. زنان نیاز دارند که بیشتر به سمت احساسات بروند زیرا معمولاً این آنها هستند که بچه‌ها را بزرگ می‌کنند. در یک تحقیق مشخص شد که پسرهای جوان بسیار سریعتر از دخترهای جوان صدای ضبط‌ شده گریه یک کودک را خاموش می‌کنند. دلیل که محققان ابتدا آوردند بی‌احساسی مردان بود. اما مشخص شد که بعد از شنیدن صدای گریه بچه، سطح هورمون استرس در جریان‌خون پسرها بسیار بیشتر از دخترها بوده است. مردها معمولاً نسبت به احساسات حساس‌تر هستند و سعی می‌کنند از آن دوری کنند.


این تفاوت جنسیتی در تمام طول عمر باقی می‌ماند و احتمال مردن مردان پیر بعد از مرگ همسرشان معمولاً بسیار بیشتر است.


اجازه بدهید کمی توضیح دهیم


بهترین راه برای کنار آمدن با یکدیگر این است که مردان درک کنند که خانم‌ها نیاز دارند که گاهی برایشان درمورد احساساتتان حرف بزنید و اینکه خانم بدانند که مردها دوست دارند درمورد چیزهای عملی حرف بزنند تا احساسات.


ازاینرو وقتی مردی می فهمد که زنش از چیزی ناراحت یا نگران است، می‌تواند از او بخواهد که درمورد آن حرف بزند. اما بعد لازم است که دربرابر وسوسه نصیحت کردن او مقاومت کند. فقط باید گوش دهد و احساسات او را تایید کند.



برخلاف این، وقتی زنی متوجه می‌شود که اتفاقی افتاده است، قبل از اینکه سوال ترسناک، "چه حسی داری؟" را از همسرش بپرسد، بهتر است کمی فکر کند. یک جایگزین بهتر برای این می‌تواند این جمله باشد، "فکر خوبی بود که اگر درمورد فلان چیز فلان کار را می‌کردیم." این به مسئله جنبه عملی می‌دهد و کمتر برای مرد ترسناک به نظر می‌رسد. یادتان باشد که احساسات قوی برای مردان خطرناک است و باید سعی کنید به جای بحث کردن وارد عمل شوید.




ادامه مطلب

[ سه شنبه 93/1/5 ] [ 11:30 عصر ] [ روزبه عباس زاده ]

اربعین تسیلت باد

[ یکشنبه 92/10/1 ] [ 9:10 عصر ] [ روزبه عباس زاده ]

مخصوص امتحان

[ یکشنبه 92/10/1 ] [ 12:2 عصر ] [ روزبه عباس زاده ]